داستان ابجی فائزه
داستان ابجی فائزه
من زهره 17 ساله هستم،میخوام داستان زیبامو براتون تعریف کنم.من دختری محجبه هستم که این اتفاقا برام افتاده و عاشق امیرمم شدم.میخوام براتون تعریف کنم و امیدوارم خوشتون بیاد.داستان از اونجا شروع میشه که من هر صبح میرم مدرسه ... ادامه داستان عاشقانه زهرا و امیر در ادامه مطلب!
فردی از پروردگار درخواست نمود تا به او بهشت و جهنم را نشان دهد و خداوند پذیرفت .
او را وارد اتاقی نمود که جمعی از مردم در اطراف یک دیگ بزرگ غذا نشسته بودند .
همه گرسنه،نا امید و در عذاب بودند.
هرکدام قاشقی داشت که به دیگ میرسید ولی دسته قاشقها بلند تر از بازوی آنها بود،بطوریکه نمیتوانستند قاشق را به دهانشان برسانند!
عذاب انها وحشتناک بود.......
کلیپ تصویر و بسیار زیبای پشت پنجره ای ها
این کلیپ توسط صادق خضری از کاربران سوکا ارسال شده است.
متن آهنگ:
آهای تویی که از چشات
یه عمریه دربه دردم
به خاطر داشتن تو
اسکله ی ناز چشات
حریم هر دقایقم این ساعت گلایه عقربه ی دقایقم
گرمی دستای تو رو به همه دنیا نمیدم هر وقت که یارم تو بودی بی کسیو نفهمیدم
نفهمیدم چجور گذشت تو شدی یار عادتی
یهو یه موجی اومدو قایقِ شمدونی شکست
قایق من باش و نذار که غرق بشم با یه نفس
تو خلوت بدون عشق طرز نگاتو میشکم
دانلود کلیپ عاشقانه با حجم کم در ادامه مطلب...
از پله ها که بالا می آمد، انگار کن داشت از لا به لای رمان های عاشقانه بیرون می آمد!
درست همان دختری بود که بارها وصفش را در رمان های زمان نوجوانی خوانده بودم.
هرچقدر بالاتر می آمد همه ی دختران سیه چشم رویایی، بیشتر در چهره اش جان میگرفتند.
فقط گویی، قد بلند را میان همان صفحات کتابها جا گذاشته بود و ریز نقش شده بود. با لطافت سلام کرد و درون چشمانم خیره شد!
محو چشمان سیاهش بودم که ...
بقیه داستان در ادامه مطلب...
دانلود آهنگ های سریال زیبای kuzey-guney در ادامه مطلب...
تعداد صفحات : 2